خدایا یادت هست؟اون روز دستتو گرفتم کشیدم بردم پیش اون
با انگشتم مستقیم نشونش دادم گفتم خدایا من اینو میخوام
خودت درستش کن...نگاهی بهم انداختی وگفتی.....این!
من بهتر از این رو بهت میدم.من پامو به زمین کوبیدم و گفتم
نه...همین...من اینو خیلی دوست دارم فقط همینو میخوام
برگشتی مستقیم تو چشمام زل زدی و گفتی نمیشه اخه
اون مال کس دیگه ای شده.بعد رو تو برگردوندی و قدم زنان
رفتی........خدایا یادت هست..............
ڪـ ـد هـآے مـوس
ڪـ ـد هـآے وبلآگــ
نظرات شما عزیزان:
|